دوستان و بیوگرافیشون

فرشاد سخن صفت

بهتره از کسی که باعث شد تا زندگی من دستخوش تغییر بشه اول بگم و اگه اول متن منو خونده باشید میشناسیدش واون شخص جناب آقای فرشاد سخن صفت هست

فرشاد از یه خانواده زحمت کش و اصیل هست فرشاد سختیهای زیادی رو در طول عمرش تحمل کرده ، در کودکی متاسفانه از نعمت پدر محروم شد و مادر بزرگوارش مثل یه مرد بچه هاشو بزرگ کرد ، اتفاق تلخ بدی از دست دادن برادرش بود که یکی از دوستان صمیمی من هم بود و الان با گذشت چند سال هنوز جای خالی فرشید حس میشه فرشاد عضو اول گروه فام (فرشاد،امیر،محمدرضا) هستش گروهی که به هیچ وجه کسی نتونسته از هم بپاچونتش ، وقتی ما سه نفر تصمیم میگیریم کاری رو انجام بدیم باید انجام بشه 

فرشاد یه پسر شوخ و با حال و خوش سفر و خانواده دوسته

نفر بعدی عضو دوم گروه فام (فرشاد،امیر،محمدرضا) هست 

امیر معدنچیان 

امیر هم از یه خانواده اصیل و دوست داشتنیه ما سه نفر طولانی ترین دوستیو در محل داریم ، امیر یه پسر شوخ و خنده رو هستش البته این خصلت همه بچه های کوچه خداوردیه اما امیر یه چیز دیگس ، من بعضی وقتا که حالم خرابه باید برم پیش امیر یا فرشاد.

یه مورد جالب در مورد امیر پدرش هست پدر امیر یه جورایی رفیق ما هستش یه مرد زحمت کش و خوش اخلاق، تقریبا از تمام کار های ما اطلاع داره و به ما مشورت میده پدر امیر یعنی آقا اسماعیل خیلی دوست داشتنیه

دوست سوم من 

محمد خداوردی

محمد برادر شهید والا مقام سیامک خداوردی هستش ، محمد یه لات به معنی واقعیه نه اراذل. محمد هم دست بگیر داره هم حق مظلوم رو میگیره و تقریبا کل منطقه 10 اون رو میشناسه و ازش حساب میبرن ما خیلی با محمد خوش گذروندیم و هیجان زیادی رو کنار هم تجربه کردیم 

یکی دیگه از اخلاق محمد با خدا بودنه و دوست داره همرو به اسلام دعوت کنه ولی چون با زور این کارو میکنه همه فرارین از دستش منظورم از زور این نیست که طرف رو با چاقو تهدید کنه منظورم اینه که میخواد حرفشو به کرسی بشون اینم بگم بیراه نمیگه هیچ وقت ولی مدل گفتنش یه جوریه

محمد عاشق موتور و موتور سواریه براش فرقی نداره موتور ریس باشه یا کراس سبک باشه یا سنگین فقط موتور باشه

محمد از ما سنش یه مقدار بالاتره و حکم بزرگتره مارو داره راستی یه چیز جالب محمد تقریبا در تمام موضوعات اطلاعات زیادی داره من کمتر دیدم که در مورد یه موضوعی کم اطلاعات داشته باشه توجه کردید گفتم کم نه اینکه اصلا اطلاعات نداشته باشه 

محمد مغز فوق العاده فعالی داره در مورد خندوندن مردم 

محمد دوست داشتنی مغرور ، با حجم علم زیاد، شوخ،با خدا و لج دراره 

درباره من

بنده متولد پنجم بهمن ماه هزارو سیصدو شصت ونه هستم

دارای مدارک نقشه کشی ساختمان و راه سازی 

شغل اصلی من فروش 

بچه محله سلسبیل

علاقمند به دوچرخه سواری سبک تریال

دوست دار حیوانات 

یه کم توضیحات بیشتر

محمدرضا راد در منطقه 10 به دنیا اومدم در کوچه شهید شیرین پشت پارک بابایان ،در سن شش سالگی به خیابان رودکی (سلسبیل) نقل مکان کردیم که تمام خاطرات من در این خیابان شکل گرفت 

در سال 75 من به مدرسه یاسر رفتم و مقطع دبستان را پشت سر گذاشتم 

در مقطع راهنمایی من با یکی از دوستانم که در اول ابتدایی با او آشنا شده بودم مجدد دیدار کردم که همین دیدار باعث تغییر در زندگی من شد اون شخص فرشاد سخن صفت نام داشت 

فرشاد باعث شد تا من از کوچه درخشان راد به کوچه خداوردی نقل مکان کنم البته نه از نظر ملک بلکه از نظر ساختن خاطره و شیوه زندگی 

در همین حین من با دوستان زیادی اشنا شدم 

مقطع راهنمایی در دو مدرسه مکتب التوحید و علامه گذشت 

اول سال متوسطه در دبیرستان مردانی محل و هنرستان در المهدی 

دانشگاه هم در شهید تفویضی گذشت 

حالا در مورد کار کردن اولین جایی که من کار کردم خونه خودمون بود که در دوره ابتدایی کار میکردم به این شکل که من تخمه ، پاپکرن و قره قروت میخریدم و خورد خورد میفروختم به دوستان و آشنایان

همینطور جلو اومدم کارهای متفاوت زیادی انجام دادم از کارگری تا مدیریت ک جلو تر میگم